اصطلاحات صنعت بازی سازی - اپیزود دوم
خب با قسمت دوم این مقاله در خدمت شما هستیم. باز هم برای دیر کرد این قسمت از مقاله یک عذر خواهی به شما بده کار هستم. و بدون هیچ حرف اضافه ای شما را آزاد می گذارم.
ما بعد ار خواندن این مقاله می توانیم اصطلاحات رایج در صنعت گیم را به راحتی متوجه شویم.
و حتی برای کسانی که قصد وارد شدن به این صنعت نو پا و جذاب را دارند ولی اطلاعات خاصی ندارند می تواند بسیار کارآمد باشد و خیلی چیزها را برای آنها روشن کند و شاید باعث تغییر دید برخی افراد شود. نمیدانم شاید خیلی اتفاقات بیافتد. هدف ما برای تنطیم این مقاله فقط آشنایی با صنعت گیم و قرار گرفتن در مسیر درست می باشد.
Demographics: مربوط به ویژگی های رفتار انسانی میشود.در دنیای بازیهای کامپیوتری به این که چه کسی بازیها را می خرد، چه کسی بازی می کند، آن چیزی که آنها بازی می کنند و به همین ترتیب، مربوط می شود.
Detailed Design Document: 1) یک سند بزرگی است که به طور جامع همه جنه های کاربردی و تکنیکی مربوط به بازی را تشریح می کند و به عنوان یک نقشه ی راه در تمام مدت تولید و ساخت بازی مورد استفاده قرار می گیرد.
2) یک سند بسیار مهمی است که شامل تمامی خصوصیات فنی بازی می باشد و همه جنبه های طراحی از جمله داستان، گیم پلی، ساختار و رابط کاربری (Interface) را پوشش می دهد. این سند بدون شک برای تیم بازیساز در دوره رمانی تولید بازی مانند یکه نقشه راه عمل می کند.
The Detective: یک بازیکن الگو (Archetype) که ترجیح میدهد بیشتر بازی را از روی عمد با ریاقدمهای آهسته ادامه دهد. حل معماهای منطقی و مشکلات درون بازی برای او یک نوع تمرین محسوب می شود. این نوع گیمرها لذت های خودشان را از پیدا کردن راههای هوشمندانه برای حل کردن مشکلات استخراج می کنند و معمولا از مبارزه کردن خودداری می کنند.
Diffuse Lighting: یک روشنایی که از یک مسیر خاص می آید و سایه ها را روی سطوح ایجاد میکند و وقتی که از مکانهای متفاوت مشاهده می شود تغیری در آن مشاهده نمی شود. به عبارتی ساده تر، روشنایی ثابت است.
DirectX: مایکروسافت دایرکت ایکس (Microsoft DirectX) یک مجموعه پیشرفته چند رسانه ای رابط های برنامه نویسی کاربردی (API) است که در سیستم عامل ویندوز تعبیه شده است. DirectX یک پلتفرم توسعه استاندارد را برای کامپیوترهای مبتنی بر ویندوز فراهم می کند. این قابلیت توسعه دهندگان نرم افزار را بدون داشتن دانش کدنویسی خاص سخت افزاری برای دسترسی به ویژگی های سخت افزار تخصصی قادر می سازد.
Distributor: مسوولیت گرفتن محصول تولید شده از ناشر و توزیع کردن آن به خرده فروشها را بر عهده دارد. توزیع کنندگان مسوول رسیدگی به مجموعه های پرداختی خرده فروشان و رساندن آن به ناشر هستند.
Dynamic Lighting: نورپردازی که می تواند بسته به موقعیت دوربین تغیر کند.
Ease-in and Ease-out: بالا بردن سرعت یک آبجکت از بقیه چیزها، Ease-in است. کم کردن سرعت یک آبجکت برای یک توقف، Ease-out است. هردوی آنها برای شبیه سازی حرکت واقعی استفاده می شوند. برای مثال، به حرکت آسانسور بین 2 طبقه دقت کنید.
Emergent Game Play: یک گیم پلی که به خودی خود و توسط برنامه نویسی هوش مصنوعی ایجاد می شود و کاذاکترهای بدون بازیکن (NPC)، دشمنان و هیولاها را در یک بازی کنترل می کند. بسته به حرکت ها، انتخاب ها و موقعیت بازیکن، NPC ها می توانند به طور شگفت انگیزی در حالت های مختلف واکنش نشان دهند. به عبارتی ساده تر، یک گیم پلی که توسط طراح برنامه ریزی نشده است.
*Self-Policing : فرایند حفظ نظم و کنترل در یک جامعه بدون پاسخ گویی و یا ارجاع به یک مرجع خارجی.
The ESRB (Entertainment Software Ratings Board): یک Self-Policing که توسط سازمان IDSA یا همان (Interactive Digital Software Association) در سال 1994 برای ارزیابی محتوای تعاملی بازیها، رده بندی کردن بازیهای کامپیوتری و اجرای دستورالعمل های تبلیغاتی ایجاد شد.
Executive Summary: یک خلاصه فشرده از یک محصول طراحی شده برای اینکه مدیران در یک زمان کوتاه بتوانند آنرا مطالعه کنند و کاملا طرح کامل محصول را درک و هضم کنند.
Final Release: یک بازی کامل شده و تماما تست شده و آماده برای شیپ.
Firs Person Perspective: فراگیرترین چشم انداز بازیکن، جایی که بازیکن به واسطه چشمان کاراکتری که با آن بازی می کند، محیط بازی را می بیند.
First person Shooter (FPS): یک بازی که از نمای اول شخص انجام می شود. به این معنا است که شما به طور معمول چیزهایی که اطرافتان است را می بینید اما نمی توانید خودتان را ببینید اما این می تواند برای لوله تنگتان استثنا باشد. بازی هایی مثل Half-Life، Call of Duty و Battlefield از معروفترین نمنه ی بازیهای FPS هستند.
Game: یک فعالیتی که شامل قوانین، اهداف، انتخابها و رقابتی که برای لذت بردن است انجام میشود.
Game Artists: یک شخص در تیم بازی سازی است که طرح دو بعدی و سه بعدی برای بازیهای ویدیویی می سازد.
Game Designer: شخصی است که در قبال اجرای مناسب سند طراحی بازی مسوولیت دارد. به عبارتی کسی است که باید سند طراحی بازی را به بهترین شکل ممکن پیاده سازی کند.
Game Mechanics: یک اصطلاح گسترده برای شرح دادن روشهای فراوان گیم پلی.
Game Programmers: شخصی که در تیم بازی سازی کد نویسی بازی را بر عهده دارد.
Game Overview: بخشی از سند بازی که مخاطبان مورد هدف، پلتفرمهای مورد هدف، ویژگی های کلیدی، خلاصه داستان، محیط و ارزیابی ریسک را شرح می دهد.
Game Rules: دستورالعمل های حاکم شدن بر بازی و چگونگی اجرای بازی.
Gameplay: یک فعل و انفعال سرگرم کننده و فوق العاده که بین بازی من و دنیای بازی وجود دارد.
Genre: اصطلاح استفاده شده برای دسته بندی سبک ها و استایل بازی ها.
God Games: بازیهای شبیه سازی شده که به بازیکن برای به کنترل گرفتن سرتا سر بازی به عنوان یک سرپرست توانا اجازه می دهد.
Hand Painting: برای برخی از کارهای نمای نزدیک و سطح بالا جناب آقای Texture Artist بعضی وقتها از یک مقدار قابل توجهی نقاشی دستی برای اضافه کردن جزیات بیشتر به بافت نقشه استفاده می کند.
Hybrid: یک بازی که چند ژانر را در اختیار دارد.
Isometric Perspective: یک چشم انداز بازیکن که دارای 3 نما از بالا می باشد. بعضی از بازیهای RPG و مخصوصا بازیهای RTS را می توان برای این نام برد.
امیدواریم توانسته باشیم چیزی به گنجینه ی دانش شما اضافه کرده باشیم. در این مطلب سعی شد اصطلاحات به صورت مختصر و مفید تعریف شوند. امید داریم که با ادامه این مقاله در قسمت های بعدی اصطلاحات بسیار زیادی به دایره لغات همگی اضافه شود.
